بعضی از حرف هام

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۵۷ جنون

روزمره

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۱۴ ب.ظ

اول، حرف‌ها تا کجا میتونن روی نگاه تو اثر داشته باشن؟ 

دوستان! من از قدرت حرف‌ها و تاثیرشون توی تحریف افکار در حیرتم!

و ای وای از زمانی که اون چیزی که توی سرت هست به واقعیت نزدیک باشه اما حرف‌ها بتونن تو رو از داشتنش محروم کنن.

 

دوم، از وقتی تصمیم گرفتم از لباس پوشیدن «لذت» ببرم نگاهم به پوشش بقیه هم عوض شده. کیف میکنم می‌بینم کسی مطابق «خودش» به جزئیات توجه کرده و لباس پوشیده. امروز لباس بلند پر از دکمه‌ی کرم رنگی که زهرا بهم داده بود رو پوشیدم. تازگی اندازه‌م شده! با کلاه بافت مشکی که میم برام هدیه گریه، با کیف قهوه‌ای کوچیکی که روش نقشی شبیه به گندم داره. با جوراب شلواری موردعلاقه. کمی از نرم پوشش کلی جامعه فاصله داره و دارم سعی میکنم با خودم مرور کنم که چرا باید به خودم اعتماد به نفس و حق لذت بردن از چیزی که واقعا سلیقه‌ی من هست رو ندم؟

 

سه. یه تماسی باید بگیرم. واقعا آسون نیست برام. اما میخوام همراهش باشم و با هم قدم برداریم. شاید اون تیکه‌ی پازل گم شده، کمک من، از دل و از جان! باشه.

 

چهار. دیشب شیفت بودم. صبح دوباره شیفت بودم تا ۲. یه شیفت شلوغ و سخت. وقتی داشتم برای دیر رسیدن به شیفت دوم حرص میخوردم، وقتی داشتم برای حرفه‌ای نبودنم غصه میخوردم، بارها به خودم یادآوری کردم که، یک! باید از این مرحله که انقدر بنظرم فضای مناسب و ایده‌آلیه نهایت استفاده رو ببری (با یادآوری‌ش دوباره خوشحال شدم که فردا صبح هم شانسش رو دارم که اونجا شیفت برم) دو، وقتی داری دیر میرسی 

 

ناتمام.

 

۰۳/۰۸/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
NE ‌..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی