بعضی از حرف هام

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۵۷ جنون

۴ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

اگر علم عمل بینی وجود نداشت یا به هر طریقی من امکانش رو نداشتم بینی‌م رو عمل کنم، آدم دیگه‌ای میشدم؟ ارزش واقعی من فرق میکرد؟

اگر به حسب اتفاق موقع کنکور حالم بد میشد و رشته‌م فرق میکرد، منِ من فرقی میکرد؟

شما فکر نمی‌کنید هر انسانی یه هویت اصیل و ثابت داره که حتی اگر توی جاهایی قرار بگیره که متناسب با سطحش نیست میتونه خودش را نجات بده و خودش بمونه؟

اگه یه نفر که توی یه خانواده به شدت ثروتمنده همین امروز ورشکست بشه، اون آدم ارزشش تغییر میکنه؟

NE ‌..
۱۵ آبان ۰۳ ، ۱۹:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

اول، حرف‌ها تا کجا میتونن روی نگاه تو اثر داشته باشن؟ 

دوستان! من از قدرت حرف‌ها و تاثیرشون توی تحریف افکار در حیرتم!

و ای وای از زمانی که اون چیزی که توی سرت هست به واقعیت نزدیک باشه اما حرف‌ها بتونن تو رو از داشتنش محروم کنن.

 

دوم، از وقتی تصمیم گرفتم از لباس پوشیدن «لذت» ببرم نگاهم به پوشش بقیه هم عوض شده. کیف میکنم می‌بینم کسی مطابق «خودش» به جزئیات توجه کرده و لباس پوشیده. امروز لباس بلند پر از دکمه‌ی کرم رنگی که زهرا بهم داده بود رو پوشیدم. تازگی اندازه‌م شده! با کلاه بافت مشکی که میم برام هدیه گریه، با کیف قهوه‌ای کوچیکی که روش نقشی شبیه به گندم داره. با جوراب شلواری موردعلاقه. کمی از نرم پوشش کلی جامعه فاصله داره و دارم سعی میکنم با خودم مرور کنم که چرا باید به خودم اعتماد به نفس و حق لذت بردن از چیزی که واقعا سلیقه‌ی من هست رو ندم؟

 

سه. یه تماسی باید بگیرم. واقعا آسون نیست برام. اما میخوام همراهش باشم و با هم قدم برداریم. شاید اون تیکه‌ی پازل گم شده، کمک من، از دل و از جان! باشه.

 

چهار. دیشب شیفت بودم. صبح دوباره شیفت بودم تا ۲. یه شیفت شلوغ و سخت. وقتی داشتم برای دیر رسیدن به شیفت دوم حرص میخوردم، وقتی داشتم برای حرفه‌ای نبودنم غصه میخوردم، بارها به خودم یادآوری کردم که، یک! باید از این مرحله که انقدر بنظرم فضای مناسب و ایده‌آلیه نهایت استفاده رو ببری (با یادآوری‌ش دوباره خوشحال شدم که فردا صبح هم شانسش رو دارم که اونجا شیفت برم) دو، وقتی داری دیر میرسی 

 

ناتمام.

 

NE ‌..
۱۳ آبان ۰۳ ، ۲۰:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شروع کردم امشب. دقیقا هم بخش روش کارش که حسابی نگرانم بخاطر به تاخیر انداختن نوشتنش کلی اطلاعات رو گم کرده باشم یا فراموشم شده باشه. حتی موقع نوشتنش هم استرس میگیرم! اما رفتم سراغش و کم کم قدم های بزرگتری برمیدارم.

NE ‌..
۰۸ آبان ۰۳ ، ۱۸:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راحت تر مینویسم. اما هنوز اونقدرا راحت تر نمیگم. هر چند از قبل خیلی بهتره. چه اشکالی داره یه داستان شعاری باشه؟ چه اشکالی داره از همه چیز حرف بزنیم؟ حرف حرف حرف. بیاید حرف بزنیم. بیاید از حرف های همدیگه خوشحال شیم. بیاید از کلمات همدیگه دلخور شیم. بلدی درست دلخور بشی؟ بلدی بدونی کجا دیگه آخر دلخوریه و کجا باید فقط دونست که این ویژگی این کلمات چموشه که دلخوری به بار میاره؟ 

آه آره! چقدر این کلمات این روزا به من حس خوبی میدن. چقدر قدرت بیان کلمات رو دوست دارم. 

NE ‌..
۰۸ آبان ۰۳ ، ۱۸:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر