بعضی از حرف هام

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۵۷ جنون

۱ مطلب در آذر ۱۴۰۳ ثبت شده است

سلام!

چندتا حرف برای گفتن دارم،

یک، عزیز که داشت میخورد زمین، من روم اون طرف سمت مامان بود و داشتم باهاش حرف میزدم، یه پله هم ازش فاصله داشتم، تا برگشتم و فهمیدم که خورد زمین، دیر رسیدم و فقط لحظه آخر تونستم یه ذره کنترلش کنم. 

جز غم و ترس و محبت، اون لحظه احساس دیگه‌ای هم داشتم. اینکه اگر در اون لحظه (در زندگی) حواسم جمع اصل کاری‌ها باشه، میتونم در لحظه محکم و سریع بدوم، سریع دستش رو بگیرم و زودتر و قوی‌تر ری‌اکشن نشون بدم، توی لحظه‌ای که مهمه، اونجایی که باید.

توی زندگی، حیف حواسم نیست جمع چیزهایی بشه که نشاید؟! حواست رو جمع خودت کن نگار! 

دو، قدم اول دوست داشتن خودت، قدم دوم دوست داشتن بقیه! بدون که هر کسی زیبایی‌هایی داره. میدونی، باید درست نگاه کنی. این نگاهه رو واقعا باید یاد گرفت. باید براش وقت گذاشت، براش فکر کرد، براش خوند! اینکه فلانی فلان جای دنیاست، هیچوقت جای تو رو تنگ نمیکنه. تو تا ابد سر جای خودتی، چه بخوای چه نخوای دنیا نظم و مقررات خودش رو داره! نگار، همیشه نگاره. و چقدر خوب!

سه، تولدم مبارک:) ۲۵ سال رو فوت کنم و برم برای ۲۶. برنامه‌هام؟ آرزو؟ اوه زیااادن! بذار سر وقتش میام میگم.

NE ‌..
۱۹ آذر ۰۳ ، ۲۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر