یاد گرفتن
جایی خواندم که به همان میزانی که فکر و احساست را به یک نفر یا یک اتفاق مشغول میکنی، یعنی دوستش داری، برایت اهمیت دارد و آن را میخواهی.
مثلا اگر تمام روز را به رفتار ناخوشایندی که یک دوست یا یک غریبه یا همکار با تو داشته فکر کردی، پس آنقدر برایت اهمیت دارد و آن را میخواهی که زمانی را که میتوانستی مثلا به معشوقت فکر کنی که چطور خوشحالش کنی، به خانوادهات فکر کنی، به احساساتت بپردازی، خودت را ارتقا دهی، به خشنودی خودت بیاندیشی، همه را کنار گذاشتهای و زمان را صرف فکر کردن به این کردهای که چرا فلانی جملههایش را سرد ادا کرد؟
فلانی کجاست؟ فلانی چقدر به تو فکر میکند؟ افکار و رفتار فلانی چقدر در تو و زندگیات و تعریفت از خودت و معنای تو تاثیر دارد؟؟ او کجاست و تو کجایی؟
باید انتظار ناملایمات و سردی، انتظار بعد تاربک و ناخوشاحوال روابط را هم داشته باشی و خودت را بخاطرش حذف و نابود نکنی🌷