بنویسم تا ذهنم مرتبتر بشه
پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ
سلام.
- مدتیه که از ترکهای پوستی پشت پاهام اذیت میشم. به قول اون داستان هوشنگ گلشیری، که مردی بود که یه انگشت اضافه داشت، هر وقت نگاه میکرد اون همونجا بود. همیشه. انگار این ترکهای پوستی هم قرار نیست از من جدا بشن! ولی خب پذیرفتنش برام آسون نیست و دلم میخواد نباشن.
- دیروز مهرنوش خیلی خوشحالم کرد. اینکه اهمیت داد و میدونست من به چه چیزهایی علاقه دارم و برای تهیهشون وقت گذاشت.
- یه کتابی رو شروع کردم به خوندن که اسمش رو دوست ندارم: شجاعت منفور بودن
اما حسابی ذهنم رو به کار انداخته و این خیلی خوبه.
- بهتره دیگه به چیزایی که نوشتم فکر نکنم. مخصوصا مورد اول! و درس بخونم. بعد از هر جزوه سه صفحه از اون کتاب رو به خودم جایزه میدم.
۰۳/۰۶/۱۵