تاثیر وراثت!
سلام.
- دیشب خوابهای بدی دیدم. صبح موقع صبحانه خوردن مرورشون کردم. تموم ترسهام رو توی خواب توی یه قالب دیگه زندگی کرده بودم..
- مامان از پس یه تماس ساده با نصاب ماشین ظرفشویی برنمیاد. از گفتن این جمله ناراحت میشم. از ابراز مستقیم این حرف، عذاب وجدان میگیرم. چون وقتی کامل بهش فکر میکنی دلیل همه چی معلوم میشه و دیگه بهش حق میدی. از این حرف البته مطمئن نیستم. نمیدونم تاثیر سرنوشت و اتفاقات گذشته میتونه آدم رو از اشتباهاتش پاک کنه یا نه. فقط میدونم وقتی میبینم یه زنگ زدن انقد براش سخته، بعد به خودم میام میبینم منم از صبح سر کار نگرانم. بعد میگم نگران چی هستی دختر؟! میفهمم زنگ زدن به نمایندگی:) مسخرهست. یه چیزایی شدیدا عذابت میده. مامانت رو مقصر میبینی. بعد بخاطرش عذاب وجدان سگی میگیری چون میدونی نقصیر اون هم نیست. بعد داری تو سر و کلهی خودت میزنی که یهو میبینی عه! منم عین همون شدم. اینجاست که دیگه دلت میخواد جیغ بزنی!